به گزارش پایگاه فیلمز،
فیلم «آشفتهگی» به کارگردانی فریدون جیرانی
آریان گلصورت در اینباره گفت: از معدود فیلمهای جشنواره امسال که در آن شاهد جلوههایی از یک کارگردانی حساب شده بودیم. جیرانی فیلمسازی است که میتواند تکنیک را در خدمت پرداخت قصهاش بگیرد و با میزانسنهایاش مخاطب را همراه کند. مشکل اما خط داستانی نحیف و تکراری آشفتهگی است که نسبت چندانی نیز با «داچ انگلهایی» که در سراسر فیلم میبینیم ندارد. فضاسازی، الگوهای بصری و شخصیتها از فیلم نوآر میآیند، در حالی که قصه (با وجود شروع کنجکاوی برانگیزش) در سطح پاورقی روزنامهها متوقف مانده است. نتیجه فیلمی است بیحس و حال که نمیتواند به اندازه «خفهگی» تماشاگر را درگیر کند.
احسان دبیروزیری ادامه داد: فیلمی با شروعی امیدوارکننده از کارگردانی که حالا تصمیم گرفته با دستی باز به سراغ علاقهی شخصیاش برود. با تجربهی بصری موفقیتآمیزی که مخاطب را به هیچ وجه آزار نمیدهد و در تار و پود اثر تنیده شده. اما آشفتگی قربانی قصه بیرمقاش و همینطور بازی بیحس و حالِ بهرام رادان میشود که احتمالاً بیشتر درگیرِ تفاوت بین دو نقشاش در فیلم بوده تا نمایش یک نویسندهی پاکباخته.
محسن شرفالدین نیز تأکید کرد: فریدون جیرانی در ادامه تجربه گرایی های فرمی فیلم خفه گی اینبار در آشفته گی خواسته داستانی معمایی را با ژانر نوآر و تجربه گراییهای فرمی در مقیاس سینمای ایران عرضه کند که این ترکیب خروجی و محصول یکدستی نداشته است. بر خلاف خفه گی که یکدستی در فرم و تم روایتی و ریتم مشخص و قابل درک آن امکان همراهی مخاطب با فیلم را فراهم گرده بود اینجا فیلمنامه ناکامل و دوربین نا آرام(بی جهت کج) به فرم انتخابی کار لطمه زده و اثر را از تأثیرگذاری دور کرده است. با همه اینها این تجربه گرایی جسورانه جیرانی در مسیر فیلمسازی و گام برداشتن در مسیر سختتر فیلمسازی قابل ستایش است. ستایش برای همینکه تلاش می کند در سینمای کلیشه زده ما قصه ای را با شکلی تازه تر برای مخاطبش تعریف کند.
مصطفا رضایی ادامه داد: فریدون جیرانی “آشفتگی” را در امتداد “خفهگی” ساخته، یک تجربه فرمی دیگر. اگر در “خفهگی”، جیرانی از فضاسازی سرد و فیلمبرداری سیاه و سفید “ایدا” پاولیکوفسکی وام گرفته بود در “آشفتهگی” سراغ قاببندیهای کجِ “مرد سوم” کارول رید رفته است. مشکل فیلم اما در فیلمنامه است که نتیجهاش یک نوآر فیلم فارسی شده است. نکته آخر اما اینکه جیرانی از معدود فیلمسازان این دوره جشنواره بود که عشق به ذات سینما در کارش نمایان است.
.jpg)
فیلم «حمّال طلا» ساخته تورج اصلانی:
محسن شرفالدین گفت: حمال طلا یکی از فیلم های خوب و فراتر از انتظار این دوره جشنواره است. تورج اصلانی که به نظر می رسید به دلیل سبک فیلمبرداریش در آثار دیگر فیلمسازان اثری تجربی در فرم را جلوی دوربین ببرد، با انتخاب یک روایت کلاسیک توانسته داستانی به روز و کاملا ایرانیزه را با نهایت تأثیر گذاری و باور پذیری به نمایش بگذارد. انتخاب جسورانه بازیگران که همگی موفق عمل کرده اند و مهمتر از همه شناخت طبقه و فرهنگی که از آنها در فیلمش صحبت می کند باعث موفقیت فیلم شده است. ایده های عجیب در نماد پردازی از شرایط اقتصادی کشور توانسته تعبیر های چند وجهی را به فیلم بچسباند و مسئله مطرح شده در اثر را به برداشتی فرامتنی نزدیک کند. حمال طلا مثل بیشتر فیلم های امسال جشنواره پایانی راضی کننده ندارد ولی آنقدر راضی کننده هست که مخاطب را باحسی متفاوت به بیرون سالن هدایت کند. از این پس به جز فیلمبردار توانا می توان از تورج اصلانی انتظار یک فیلمساز خوب را هم داشت.
مصطفا رضایی ادامه داد: حمال طلا یا “جستوجوی رستگاری از دل منجلاب کثافت”، یک کمدی سیاه و گزنده حول نوسانات طلاست که متأسفانه مصالح داستانگویی کافی را ندارد و شیفته ایده تک خطی و فیلم کوتاهیاش میشود. بازی پیام احمدینیا درخشان و کاراکتر لویی جذاباند.
آریان گلصورت نیز تأکید کرد: فیلمی که نشان داد برای همراه کردن مخاطب، نه به پروداکشن آنچنانی نیاز است و نه به فیل هوا کردن. حمال طلا اثری ساده و کم هزینه است که هم میتواند در لحظاتی بامزه باشد و هم به اندازه کافی تلخ و بدبینانه. فیلم با وجود لکنتهایش در فیلمنامه، ما را با دو شخصیت اصلیاش همراه کرده و موفق میشود یکی از مهمترین معضلات اقتصادی کشور (بیثباتی بازار) را در خدمت روایتاش درآورد. شخصیتهای فیلم آدمهای حاشیهنشینیاند که برای رسیدن به پول دست و پا میزنند، اما تقدیرشان آنها را اسیر یک دور باطل میکند. فیلمساز به طرز مشخصی از نگاه خوشبینانه و امیدبخش پرهیز کرده است، اما به خاطر شخصیتهای ملموسی که به تصویر میکشد، تلخی فیلم ادا به نظر نمیرسد و آن را باور میکنیم.
احسان دبیروزیری گفت: حمال طلا یک فیلم کمبضاعت و بیپشت و پناه است که میتواند بدون حضور چهرهای شناخته شده، با ایدهای بِکر مخاطب را با خود همراه کند. فیلمی تلخ و گزنده و گاه تهوعآور اما با لحظاتی شیرین که با اتفاقی ساده آغاز میشود و رفتهرفته به فاجعه میانجامد. برشی از جامعه امروز با نمایش طبقهای که دیگر برای رسیدن به آمال و آروزهایشان و ادامهی زندگی به هر کار و ترفندی چنگ میزنند. منبع: کافه سینما.